رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

چه احساس خوبی.

  دنیای بابایی و مامانی! الان دقیقا یک ساله که خدا شما قند عسل رو به ما هدیه داده. پارسال 21 بهمن ماه بود که من و بابایی مهربونت فهمیدیم که مامانی و بابایی شما گل پسر هستیم و خوشحالی وصف نا شدنی به ما هدیه دادی. فدات بشم که الان یک ساله که احساس بابا و مامان بودن را به ما چشوندی. مرسی عزیزم. ...
21 بهمن 1391

فرشته کوچک مامان! تولد چهار ماهگی زندگی قشنگت مبارک.

  یه عالمه حرفهای گفتنی؛ امروز 16 بهمن هستش و شما پسر نازم 3 روزه که وارد 5 ماهگی شدی. رادین جان امروز 3 روز هستش که شما واکسن چهار ماهگیت رو زدی و علاوه بر تب کردن، روت تأثیر زیادی گذاشته. دیروز از نیمه شب دیگه شیر نخوردی. از صبح که از خواب بیدار شدی تا ساعت هفت عصر که بابایی اومد خونه، مامانی تمام مدت بالای سر شما نشسته بود و تلاش می کرد که لااقل یه شیشه شیر به شما بده بخوری ولی تلاشش بی نتیجه بود و در کل روز فقط موفق شدم 2 تا 3 درجه شیر بدم بخوری. خیلی ناراحت بودم و برات نگران شده بودم. مامان نیایش گفت نیایش کوچولو هم بعد از واکسن 2 ماهگی اینجوری شد و هنوز که هنوزه دیگه خوب شیر نمی خوره؛ خلاصه ساعت 9 شب بود که دیگه حسابی ...
16 بهمن 1391

رادین مامان رو شکم بر می گرده

رادین مامانی! امروز اول بهمن ماه هستش و شما پسر مامان سه ماه و شانزده روز از بهار زندگی قشنگت رو گذروندی و حسابی خودت رو برای ما شیرین کردی. خوشگل مامانی! این روزها اخلاقت حسابی عوض شده و خیلی بازیگوش شدی و از مامانی میخوای که دائم کنارت باشه و باهات بازی کنه. نفس من! چند روزی بود که روی دستت می چرخیدی و کمرت رو از زمین بلند می کردی؛ حتی یه وقتایی سرت رو هم با کمرت می چرخوندی و من را که ازت دور می شدم با چشمای نازت تعقیب می کردی، ولی امروز بالاخره موفق شدی به طور کامل روی شکمت برگردی و در حالی که دستت زیر تنت گیر کرده بود، اون یکی دستت رو داخل دهانت کرده بودی و منظره خیلی جالبی درست کرده بودی. مامان گلی اینقدر ذوق زده شده بود که یه عالمه عک...
1 بهمن 1391
1